محل تبلیغات شما

صبح که داشتم مقاله داداش سمیه رو اصلاح می کردم هوس کردم پوشه عکسایی که روی دسکتاپ هست رو باز کنم. بین عکسای پونزده آذر ۹۶ تو باغ خزون زده خاله رباب خدابیامرز میون اون همه عکس با ژستای مختلف و قشنگ یه عکس ساده و بدون هماهنگی صدام کرد. داریم می خندیم، از ته دل و با صدای بلند، حواسمون به دوربین نیست و غش کردیم از خنده. یادم نمیاد به چی می خندیدیم ولی برق خنده هامون انرژی پاشید به وجود بی حوصله ام و از همون صبح لبخند از صورتم پاک نشده.

گنجشک ها و قمری ها

من مردم گریز نیستم

بیمار خنده های توام رفیق

خنده ,رو ,عکس ,صبح ,یادم ,ته ,کردیم از ,از خنده ,غش کردیم ,و غش ,نیست و

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کتابخانه عمومی امام صادق(ع) اندان مسابقات فرهنگی هنری فردا طراحی و ساخت فن سانتریفیوژ بکوارد