محل تبلیغات شما
ده یازده ساله بودم، تو تراس خانه بچگی هایم رب گوجه می گرفتیم. مامان بود، زنعمو، مریم و من. ظهر بود و گرما اذیت می کرد. از کجا یادم است؟ جای سوختگی که روی ساق پایم مانده. محو است ولی دقت کنی می بینی. می خواستیم زیر دیگ را خاموش کنیم که یک قطره گنده از توی دیگ بیرون پرید و افتاد روی پای من. سه چهار سالم بود. یک سه چرخه قرمز بد رنگ داشتم. سوار سه چرخه می خواستم از تک پله پارکینگ مان بروم پایین که سقوط کردم.

گنجشک ها و قمری ها

من مردم گریز نیستم

بیمار خنده های توام رفیق

سه ,چرخه ,روی ,یک ,دیگ ,چهار ,سه چرخه ,پای من ,روی پای ,و افتاد ,من سه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها