محل تبلیغات شما

الآن دوساله می خوام درمورد یه موضوعی اینجا بنویسم ولی نمی دونستم چطوری بنویسم. بعد امشب که مهمون دارم و یه عالمه کار سرم ریخته هوس کردم بنویسم. همین الآن هم نمی دونم چطوری درموردش حرف بزنم. از کجا شروع کردنش سخته و این واسه من عجیبه.

ای بابا! نمی شه واقعا! انگار که جادو شده باشه.  

خونه بابا اینا شهرک ولیعصره. ما برای این که بریم مرکز شهر باید بلوار مدرس رو بریم بالا. تو بلوار مدرس درست سر بلوار فضیلت یه خونه است که من همیشه با اتوبوس یا با ماشین که از جلوش رد می شدم سرک می کشیدم و محو این خونه می شدم. یه خونه دو طبقه وسط یه باغچه خیلی خیلی بزرگ با نمای آجری و پنجره های زیاد.

از وقتی تو بلوار فضیلت ساکن شدم ایستگاه اتوبوس درست روبروی خونه رویایی منه. هرجایی که بخوام برم درست جلو چشمانه. گاهی با گوگل مپ نگاش می کنم. دلم می خواد یه بارم که شده فضای داخل خونه رو ببینم. شاید سحر این خونه دست از سرم برداره. 

+تابستون دیدم تابلو اداره اوقاف روی درش گذاشته بودت و از مهر ماه هم تابلو موسسه فرهنگی اموزشی امام هادی به حاش نصب شده. ولی همیشه درش بسته است. 

++ اصلا اون چیزی نشد که دلم می خواست ولی حداقل دیگه درباره اش نوشتم

گنجشک ها و قمری ها

من مردم گریز نیستم

بیمار خنده های توام رفیق

یه ,خونه ,ولی ,درست ,نمی ,بلوار ,یه خونه ,می شدم ,تو بلوار ,بلوار فضیلت ,این خونه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها